کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فدا کردم به غمهای تو جان را
    که دارد تازه غمهایت جهان را
    از آن کردم فدا جان در ره عشق
    کز آن عاری نباشد رهروان را
    چه باشد گر به سوی بی دلانت
    به لطف خود بگردانی عنان را
    اگر پیشم خرامی از سر ناز
    به دیده جا کنم سرو روان را
    نثار مقدمت ای نور دیده
    نشاید کرد جز روح و روان را
    طبیب دل! چرا با تو نگویم
    به عهد عشق تو درد نهان را
    به جان تو که من باری شب و روز
    به ذکر دوست گردانم زبان را
    نگارینا چرا محروم داری
    ز وصل جان فزایت دوستان را
    به تیغ هجر جانم را بخستی
    به رغمم شاد کردی دشمنان را
    نمی دانم چرا در کوی عشقت
    جهان را نیست ره، باشد سگان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha