کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب فراق تو جانا مرا به جان آورد
    چه عادتست که عشق تو در جهان آورد
    که کام دل ز لب لعل خویشتن ندهد
    دلم ز جور تو ای جان از آن فغان آورد
    فراق روی تو را خود چگونه شرح دهم
    سرشک دیده ی ما را چو ناودان آورد
    بریده باد زبانش که نام نیک تو را
    به عمر خویش به بد گفت و در زبان آورد
    حرارتیست چنان آفتاب روی تو را
    که آب دیده ز چشم دلم روان آورد
    نسیم عنبر سارا دمید صبحدمی
    مگر صبا ز سر زلف دوستان آورد
    شکست رونق گل در چمن از آن ساعت
    که دلبرم رخ زیبا به گلستان آورد
    نشست سرو سهی بر بساط خاک از شرم
    از آن که قامت رعنا به بوستان آورد
    بر آستان که ندارم ز آستان محروم
    جهان چو روی محبّت بر آستان آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha