کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خسته ی هجر تو را وصل تو درمان باشد
    دیده اش منتظر دیدن جانان باشد
    از جفاهای فراق تو نگارا آخر
    تا به کی کار جهان بی سر و سامان باشد
    با وجود عدم مهر و وفایی که توراست
    هرچه فرمان بدهی بر دل ما آن باشد
    گر دهد رای خداوند به جانم فرمان
    بنده آنست که او تابع فرمان باشد
    گر چه عفو تو بسی هست ولی بنده ی تو
    لاجرم از گنه خویش هراسان باشد
    مهربانم به رخ مهروشت می دانی
    که مرا مهر رخت در دل و در جان باشد
    من به عید رخ او رفتم و دل گفت میا
    که کجا لاشه ی تو لایق قربان باشد
    سالها شد به فراق تو نگویی تا کی
    دل پردرد من از عشق تو نالان باشد
    دل سرگشته ی بی حاصل سرگردانم
    چند در عشق رخت غافل و نادان باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha