کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون چشم خوشت نرگس مخمور نباشد
    بی روی تو در دیده ی ما نور نباشد
    بسیار بود بنده تو را لیک چو داعی
    یک بنده ی بیچاره مهجور نباشد
    حالیست مرا با سر زلف تو ولیکن
    بر حال من ار رحم کنی دور نباشد
    گر جنّت و فردوس دهندم به حقیقت
    دانم که به ماننده ی تو حور نباشد
    ور نیز بود حور چه ارزد که یقینست
    کان حور پریوش چو تو منظور نباشد
    چون چشم تو نرگس نبود در همه بستان
    همچون رخ تو سوسن و کافور نباشد
    دردی که بود از غم تو در دل بیمار
    آن صحّت کلیست که رنجور نباشد
    شکرست که گل در رمضان نیست که او را
    عادت همه آنست که مستور نباشد
    فریاد که روزست و بنفشه سر بازار
    لیکن چه کنم تا رمضان زور نباشد
    خیری و سمن سوسن الوان و بنفشه
    جمعست کنون چون به جهان سور نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha