کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو بگو که چونم از تو دمکی گزیر باشد
    ز رخی که همچو خورشید و مهی منیر باشد
    دل و دین و جسم و جانم چو تویی بگو که ما را
    بجز از خیال روی تو چه در ضمیر باشد
    به سر ار چو گو بگردم ز در تو برنگردم
    اگر از جفات بر ما همه تیغ و تیر باشد
    مدوان سمند هجران به شکستگان بی دل
    سبب آنکه ناله زار لگام گیر باشد
    اگر از سر عنایت سوی ما عنان گرایی
    به فدای خاک پایت سر و جان حقیر باشد
    چه کرا کند سر و جان به فدای خاک پایت
    به جهان مگر دعایی ز من فقیر باشد
    به جهان تو می پسندم نه چنان نیازمندم
    به رخ چو مهرت ای جان که صفت پذیر باشد
    دم صبح باری امروز نسیم پیرهن داشت
    به غلط اگر نیفتم نفس بشیر باشد
    ز غمش خبر ندارم به فراق آن دلارام
    حجرم به زیر پهلو همه چون حریر باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha