کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا فراق رخ آن نگار ممکن نیست
    وصال آن بت سیمین عذار ممکن نیست
    چه حالتیست ندانم میان ورطه ی عشق
    شدم غریق و شدن برکنار ممکن نیست
    ببرد آب رخ آن نگار و در غم او
    میان آتش هجران قرار ممکن نیست
    به بوستان وصالش بسی امیدم بود
    کنونم از گل آن وصل خار ممکن نیست
    دل ضعیف مرا حالتیست بس مشکل
    که می خورد غم و بی غمگسار ممکن نیست
    نه مرد عشق تو بودم ولی چه چاره کنم
    به عشق روی توأم اختیار ممکن نیست
    نصیحت من بی دل کنند و می گویم
    سر بریدنم از وصل یار ممکن نیست
    ز آب دیده ی ما سر به سر جهان بگرفت
    به غایتی که از این سو گذار ممکن نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha