کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیدی که آن نگار سرو برگ ما نداشت
    دل بستد از فلان و به دست غمش گذاشت
    آن بس نبود کاو بستد دل ز دست ما
    وآنگاه شحنه ای ز جفا بر دلم گماشت
    گفتم مگر که ریش مرا مرهمی بود
    مسکین دل ضعیف بر او این طمع نداشت
    کاو ریش اندرون مرا این نمک زند
    یارب چه بود فکرش و با ما سرچه داشت
    یک دم وفا نکرد به قولش چو دوستان
    تخم جفا به وادی خاطر چرا بکاشت
    راه وفا نگیرد و دایم جفا کند
    ما را بر او نبود بر این گونه چشم داشت
    چشم جهان گشاده به راه امید اوست
    از نیمروز تا به شب از صبح تا به چاشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha