کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حکایتیست که با کس نمی توانم گفت
    حدیث عشق تو درّیست می نیارم سفت
    ز صبر طاق شدم همچو طاق ابرویت
    به درد و ناله ی هجرانت تا که گشتم جفت
    گرم قرار نباشد به هجر نیست عجب
    میان آتش سوزان بگو که یارد خفت
    به هر بلا و ستم کز غمت رسید به دل
    بداد ترک سر و جان و ترک عشق نگفت
    رسید خیل خیالت به مأمن دیده
    به غیر صورت زیبای دوست پاک برفت
    چو قامت تو نرستست در چمن سروی
    گلی چو روی تو در هیچ بوستان نشکفت
    ز دست بیهده گو گویدم که ترکش کن
    نگوید این به جهان کس حکایتیست بگفت
    به هر طریق که باشد نشان ضربت عشق
    به هیچ روی نباشد ز مدعی بنهفت
    به تیغ غمزه و آن چشمهای مست ترا
    بریز خون دل عاشقان به زار که گفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha