کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیش از این با من بیچاره جفا نتوان کرد
    با وجود ستمش ترک وفا نتوان کرد
    چون طبیب من دلخسته تو باشی چه کنم
    درد خود را ز تو ای دوست نهان نتوان کرد
    در فراق رخ چون ماه تو ای نور دو چشم
    غیر خون جگر از دیده روان نتوان کرد
    دل ما برد رخ و لعل تو ای دوست ولی
    تکیه بر آتش و بر آب روان نتوان کرد
    اشتیاقی که مرا هست به دیدار رخت
    شرح آن ای دل و دینم به زبان نتوان کرد
    پایمردی کن و دریاب که از درد فراق
    بیش از این بر سر کوی تو فغان نتوان کرد
    هم به فریاد من خسته ی بیچاره برس
    دل چو بردی ز برم قصد به جان نتوان کرد
    جان و دل هر دو زیانست مرا در غم تو
    لیکن اندیشه ی این سود و زیان نتوان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha