کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دلم با تو عشق بازی کرد
    مرغ جان نیز شاهبازی کرد
    دیده در حلقه دو زلفش بست
    تا لب دوست دلنوازی کرد
    دل مسکین من به بوته ی هجر
    رفت و عمری که جان گدازی کرد
    حسد از باد صبح برد دلم
    زآنکه با زلف دوست بازی کرد
    چشم شوخ تو وعده ام به وصال
    داد و دل رفت کارسازی کرد
    منتظر بود دیده بر قد سرو
    چون بدیدیم بی نیازی کرد
    مردم دیده ام به خون مژه
    خرقه ی جان بدان نمازی کرد
    دل من بنده است و تو محمود
    سالها بر درت ایازی کرد
    با وجود غمت دلم به جهان
    با سهی سرو سرفرازی کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha