کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دیده ی من بر رخ همچون قمر افتاد
    راز دلم از پرده محنت بدر افتاد
    دیگر نکند چشم به خورشید جهانتاب
    آن را که بدان طلعت چون مه نظر افتاد
    بر بوی گذاری که کند بر سر او دوست
    چون خاک دل شیفته در ره گذر افتاد
    در کوی فراقت صنما عاشق مسکین
    دلداده به جان از غم جان بی خبر افتاد
    آن طرّه هندو که به بالات حسد برد
    آشفته و سرگشته به کوه و کمر افتاد
    گفتم که به پات افکنم این سر چو بدیدم
    پیش قدمت جان و جهان مختصر افتاد
    حال دل مجروح من خسته چه پرسی
    عمریست که از کار جهان بی خبر افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha