کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فریاد کان نگار سرو برگ ما نداشت
    دل برد و تخم مهر رخش در جهان بکاشت
    مشکل که یک زمان ز خیالم نمی رود
    در دیده نقش صورت جان را مگر نگاشت
    دل را مقام گشت بهشت برین دگر
    تا رایت وفای تو ای دوست برفراشت
    ماهی صفت طپیده به خاک درش منم
    بر ما گذشت یار و در آن حالتم گذاشت
    آن یار شوخ دیده ی پیمان شکن به خشم
    از دیده رفت و خیل خیالش به ما گماشت
    روی از جهان بتافت به دست غمش سپرد
    آخر بگو که با من مسکین سر چه داشت
    دل برد و رحمتی به من خسته دل نکرد
    آری چه چاره چون نظری بر جهان نداشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha