کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه جان باشد که جانانش نه پیداست
    چه سر باشد که سامانش نه پیداست
    چه عیدی باشد آخر در جهان نو
    چو جان من که قربانش نه پیداست
    خیال روی تو در دیده ی من
    چنان آمد که مهمانش نه پیداست
    مرا دردیست در دل از فراقش
    مسلمانان که درمانش نه پیداست
    به جان آمد دلم از درد دوری
    شب هجر تو پایانش نه پیداست
    چنان دل برد از دستم به یک بار
    که در زلف پریشانش نه پیداست
    جهان گفتا بگیرم دامن دوست
    چو از چشمم گریبانش نه پیداست
    بزد تیری ز غمزه بر دل من
    چنان گم شد که پیکانش نه پیداست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha