کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز دل را به غم عشق تو خوش بازاریست
    زآنکه بر روی گلت بلبل جان با زاریست
    طرّه ی زلف تو بربود دلم را ناگاه
    راست گویم سر زلف تو عجب طرّاریست
    چشم جادوی تو با من چه خطاها که نکرد
    که گمان برد که او نیز چنین عیاریست
    خون ما خورد دلا غمزه ی او، نیست عجب
    عجب آنست که خون خواره ی ما بیماریست
    تا به کی خون دل خلق خوری راست بگو
    تو مپندار که خون خوردن دلها کاریست
    نکهت زلف تو بشنید دماغ دل ما
    گفت کاین مشک نه در کلبه ی هر عطّاریست
    یار با ما چو ندارد سر یاری چه کنم
    ای دل خسته نه یاریست که او اغیاریست
    آخر ای شادی جان روی نمای از در غیب
    که جهان بی رخ خوبت به جهان غمخواریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha