کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دردمند عشق او گشتم مرا تیمار نیست
    چون کنم چون آن طبیبم را غم بیمار نیست
    حال درد من به گوشش می رساند صبحدم
    لیکن ای جان و جهان گفتار چون دیدار نیست
    گر قدم یک دم کنی رنجه به سوی ما به لطف
    رنگ رویم خود ببینی حاجت گفتار نیست
    کز فراق تو چو بر جان من مسکین رسید
    مشکلم اینست کاندر غم کسم غمخوار نیست
    طاقت جور و جفا و سرزنش دارم بسی
    طاقتم ای نور دیده در فراق یار نیست
    گرچه بار عالمی بر جان ما بنهاده اند
    هیچ باری بر دلم چون درد عشق یار نیست
    یک زمان بازآی و بازآرم ز اندوه فراق
    چو به غیر تو مرا با هیچکس بازار نیست
    چون به گل چیدن روی جانا منال از جور خار
    ای عزیز من تو دانی هیچ گل بی خار نیست
    کار ما را ای صنم در پا میفکن همچو زلف
    زآنکه ما را در جهان جز درد عشقت کار نیست
    من چو در بند توأم اقرار کردم بندگی
    تا بدانی کز پس اقرار هیچ انکار نیست
    هست خوبان در جهان بسیار لیکن عقل گفت
    هیچ شوخی شنگلی چون آن بت عیار نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha