جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۱: دردمند عشق او گشتم مرا تیمار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دردمند عشق او گشتم مرا تیمار نیست چون کنم چون آن طبیبم را غم بیمار نیست حال درد من به گوشش می رساند صبحدم لیکن ای جان و جهان گفتار چون دیدار نیست گر قدم یک دم کنی رنجه به سوی ما به لطف رنگ رویم خود ببینی حاجت گفتار نیست کز فراق تو چو بر جان من مسکین رسید مشکلم اینست کاندر غم کسم غمخوار نیست طاقت جور و جفا و سرزنش دارم بسی طاقتم ای نور دیده در فراق یار نیست گرچه بار عالمی بر جان ما بنهاده اند هیچ باری بر دلم چون درد عشق یار نیست یک زمان بازآی و بازآرم ز اندوه فراق چو به غیر تو مرا با هیچکس بازار نیست چون به گل چیدن روی جانا منال از جور خار ای عزیز من تو دانی هیچ گل بی خار نیست کار ما را ای صنم در پا میفکن همچو زلف زآنکه ما را در جهان جز درد عشقت کار نیست من چو در بند توأم اقرار کردم بندگی تا بدانی کز پس اقرار هیچ انکار نیست هست خوبان در جهان بسیار لیکن عقل گفت هیچ شوخی شنگلی چون آن بت عیار نیست جهان ملک خاتون