کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی کجاست که آن دل سرشته با غم نیست
    چون زلفِ خوب رخان بام و شام درهم نیست
    جهان بخست دلم را به تیغ کین و ستم
    که در جهانش بجز وصل دوست مرهم نیست
    به پرسشی و سلامی ز دوست خرسندم
    فغان و داد ز جور و جفاش کان هم نیست
    هلال عید اگرچه به چشم خلق نکوست
    ولی چو ابروی جانان همیشه در خم نیست
    صبا به سوی نگارم گذر کن از سر لطف
    بگو که غیر غمم یار غار و همدم نیست
    وگر ز حال جهان پرسدت بگو با او
    بیا که جز دل گرمی و آه سردم نیست
    فراغتیست ز حال جهان ترا لیکن
    مرا ز روی تو جانا قرار یک دم نیست
    طبیب درد دلم را اگر کند چاره
    بگو که جز غم هجران دوست دردم نیست
    دلم به سایه سروی نشست بر لب جوی
    چرا که از سر ما سایه ی قدت کم نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha