جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۰: دلی کجاست که آن دل سرشته با غم نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی کجاست که آن دل سرشته با غم نیست چون زلفِ خوب رخان بام و شام درهم نیست جهان بخست دلم را به تیغ کین و ستم که در جهانش بجز وصل دوست مرهم نیست به پرسشی و سلامی ز دوست خرسندم فغان و داد ز جور و جفاش کان هم نیست هلال عید اگرچه به چشم خلق نکوست ولی چو ابروی جانان همیشه در خم نیست صبا به سوی نگارم گذر کن از سر لطف بگو که غیر غمم یار غار و همدم نیست وگر ز حال جهان پرسدت بگو با او بیا که جز دل گرمی و آه سردم نیست فراغتیست ز حال جهان ترا لیکن مرا ز روی تو جانا قرار یک دم نیست طبیب درد دلم را اگر کند چاره بگو که جز غم هجران دوست دردم نیست دلم به سایه سروی نشست بر لب جوی چرا که از سر ما سایه ی قدت کم نیست جهان ملک خاتون