کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای که پنداری که ما را جز تو یاری هست نیست
    یا مرا غیر از غم عشق تو کاری هست نیست
    دستم از غم گیر ای دلبر که افتادم ز پای
    زآنکه ما را در جهان جز تو نگاری هست نیست
    گر چو چنگم می زنی ور می نوازی همچو نی
    ای که خواهی گفت ما را از تو عاری هست نیست
    بار بسیارست بر جان من مسکین ز غم
    هیچ باری چون غم هجرانت باری هست نیست
    چشم مستش برد خواب از چشم بیداران ولیک
    همچو زلف سرکش او بی قراری هست نیست
    گر تو گویی بر دلم از تو جفایی نیست هست
    در بلای عشق چون من بردباری هست نیست
    بندگان بسیار داری در جهان بهتر ز من
    بنده ی بیچاره باری در شماری هست نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha