کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیگر دلم از دست تو فریاد زنانست
    دل بردی و بیچاره کنون در غم جانست
    دل بردی و جان در صدف هجر نهادی
    مشکل که تو را میل به سوی دگرانست
    بازآی و به سرچشمه ی جانم گذری کن
    در دیده ی ما جای چنان سرو روانست
    نرخ زر و گوهر شده ارزان ز غم هجر
    بر روی چو زر اشک چو سیماب روانست
    من قالب بی روحم و جان از بر ما دور
    زیرا که مرا جان و دل آن روح و روانست
    آن دست که در گردن دلدار حمایل
    بودیم کنون بر دلم از غصه زنانست
    هر مرد که او گشت گرفتار بلایی
    زنهار یقین دان که ز کردار زنانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha