کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر امید آنکه بینم روی دوست
    این چنین سرگشته ام در کوی دوست
    با غم رویش منم از جان و دل
    دایماً پیوسته چون ابروی دوست
    جان فدا بادا نسیم صبح را
    کاو پیامی می دهد از سوی دوست
    همچو یعقوب ستم کش هر زمان
    جامه ی جان می درم بر بوی دوست
    ای خوشا وقت دل شوریده ام
    کاو شب و روزست هم زانوی دوست
    جان بدادم در فراقش چون کنم
    دل ببردم نرگس جادوی دوست
    خوبرویان گرچه بدخویی کنند
    من ندیدم در جهان چون خوی دوست
    غیر سرگردانیم چون گوی نیست
    گر به چوگانم زند بازوی دوست
    گر صبا آرد نسیمی سوی ما
    از سر زلفین چون شب بوی دوست
    هم دماغ جان معطّر گرددم
    هم جهان از گلشن گلبوی دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha