کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای باد اگرت بر در جانان گذری هست
    بنگر که بر احوال جهانش نظری هست
    زنهار بگو کز من دلخسته بیندیش
    کاین آه جگر سوختگان را اثری هست
    بیمار فراقم من و از خود خبرم نیست
    ای دوست ز بیمار فراقت خبری هست
    ما را به جهان جز غم تو کار دگر نیست
    هر چند به جان منت ای جان گذری هست
    گفتم که به جان آمدم از دست فراقت
    گفتند مخور غم که شبی را سحری هست
    آن را که نظر باشد و عشق تو نبازد
    ما هیچ نگوییم که او را بصری هست
    مسکین چو زند آه ز مشکین سر زلفش
    در حال بدانند که خونین جگری هست
    جان پیش کش خاک رهش گفتم و می گفت
    ما را سر و پروای چنین مختصری هست؟
    گفتی که به نوک مژه خون که بریزم
    بهتر ز من ای جان به جهان جان سپری هست؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha