جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۷: ای باد اگرت بر در جانان گذری هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای باد اگرت بر در جانان گذری هست بنگر که بر احوال جهانش نظری هست زنهار بگو کز من دلخسته بیندیش کاین آه جگر سوختگان را اثری هست بیمار فراقم من و از خود خبرم نیست ای دوست ز بیمار فراقت خبری هست ما را به جهان جز غم تو کار دگر نیست هر چند به جان منت ای جان گذری هست گفتم که به جان آمدم از دست فراقت گفتند مخور غم که شبی را سحری هست آن را که نظر باشد و عشق تو نبازد ما هیچ نگوییم که او را بصری هست مسکین چو زند آه ز مشکین سر زلفش در حال بدانند که خونین جگری هست جان پیش کش خاک رهش گفتم و می گفت ما را سر و پروای چنین مختصری هست؟ گفتی که به نوک مژه خون که بریزم بهتر ز من ای جان به جهان جان سپری هست؟ جهان ملک خاتون