کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم عشق تو مرا باز به جان آوردست
    خونم از دیده ی غمدیده روان آوردست
    عمر بگذشت مرا در غم رویت به غلط
    نشنیدیم که نامم به زبان آوردست
    آن تو داری و تو دانی دل خلقی بردن
    دل من میل لب لعل به آن آوردست
    عشق بازی ز ازل بود مرا با رخ او
    نه دل خسته ی ما این به جهان آوردست
    خبرت نیست نگارا که دل و جان جهان
    عشق بر قامت آن سرو روان آوردست
    گرچه بر می ندهد سرو به بستان باری
    قامت سرو تو باری ز روان آوردست
    چشم فتّان پر آشوب تو جانا باری
    فتنه ای بر سر هر پیر و جوان آوردست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha