کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بتی کاو بس عجب شیرین زبانست
    دل از من بستد و در بند جانست
    نگاری کاو به رخ ماهی تمامست
    مهی کاو بر سر سرو روانست
    ربود از من دل و رویش ندیدم
    از آنم خون دل بر رخ روانست
    مسلمانان ز دلدارم بپرسید
    چرا همچون پری از من نهانست
    شبی تا صبح خوابم نیست در چشم
    همه روزم ز درد او فغانست
    نباشد در مزاجش مهربانی
    از آن رو این چنین نامهربانست
    نپیچم سر ز رایش با همه جور
    که ما را عشق او روح و روانست
    دلم چون زلف دلبر ناشکیب است
    تنم چون چشم جانان ناتوانست
    به شوخی نیست مانندش به عالم
    مگر او فتنه ی آخر زمانست
    دو زلفش بر قمر ساید شب و روز
    چنین شوریده و سرکش از آنست
    نمی دانم چرا با این همه لطف
    چنین فارغ از احوال جهانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha