کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست نظر به سوی کس جز رخ دوست دیده را
    باد به گوش او رسان حال دل رمیده را
    از من دل رمیده گو ای بت دلستان من
    بار فراق تو شکست پشت دل خمیده را
    گفت به ترک ما بگو ورنه سرت به سر شود
    ترک بگو که چون کنم؟ یار به جان گزیده را
    گفت لبم گزیده ای من نگزم بجز شکر
    بار دگر به ما نما آن شکر گزیده را
    پند دهند ناصحان بند نهند عاقلان
    نیست نصیحتش قبول جامه جان دریده را
    چون نکشم عنای تو چون نبرم جفای تو
    چاره ز جور چون بود بنده زر خریده را
    دزد زند به کاروان مال برد ز ساربان
    غم چه برد ازین و آن مرد ره جریده را
    جان منست لعل تو زود رسان بدان مرا
    گفت چه حاصل ای جهان جان به لب رسیده را
    در هوس وصال تو مرغ دلم هوا گرفت
    کیست که با تن آورد مرغ دل پریده را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha