کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی که مهر رخت را سرشت با گل ما
    هم او نهاد مگر داغ عشق بر دل ما
    به روز حشر که خاکم به مهر بشکافند
    به بوی عشق تو پیدا شود مفاصل ما
    به طعنه جان طلبیدی ندارم از تو دریغ
    قتیل عشق تو گشتم کجاست قاتل ما
    ولی چه سود که در عشقت ای نگار شبی
    به روز وصل تو آسان نگشت مشکل ما
    نهال عشق کش از آب دیده پروردم
    به غیر خون جگر زان نگشت حاصل ما
    تو غایب از نظری ای نگار و خالی نیست
    خیال روی تو یک لحظه از مقابل ما
    به پای بوس تو هر شب امید می دارم
    مگر که دست وصالی شود حمایل ما
    به شست زلف تو دیوانه می شود عاقل
    پس از چه رو به تو دیوانه گشت عاقل ما
    ز روشنایی روی تو خیره گشت دلم
    چنانکه عکس جمال تو گشت حایل ما
    به عشق روی تو از آب دیده محتشمم
    که هست از دو جهان این قدر مداخل ما
    میان زمره ی عشّاق بنده را جستند
    فغان و بانگ برآمد که نیست داخل ما
    امید بود که دور از تو یک زمان نشوم
    دریغ آن همه اندیشه های باطل ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha