کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو در فراق تو یک دم نمی توانم ساخت
    بگو که نرد هوس با تو چون توانم باخت
    فراق روی تو ما را چنان نزار فکند
    که هر که دید مرا از خیال وانشناخت
    ببرد از من بیچاره صبر و هوش رخش
    نهان شد از من مسکین ببین چه حیلت ساخت
    هنوز بر، ز وصالش نخورده بود دلم
    که سنگ تفرقه ایام در میان انداخت
    چنان زمانه به بدقهریش قرار گرفت
    که از میانه برانداخت حق دید و شناخت
    دلم تصور آن کرد کز تو برگردد
    دو اسبه خیل خیال تو بر سر ما تاخت
    گذر به باغ جهان دوش کردم و دیدم
    که با وجود قدش سرو سر نمی افراخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha