کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا به دولت وصل تو گر رساند بخت
    زهی سعادت و اقبال و این تواند بخت
    اگر کنی نظری سوی بنده از سر لطف
    به تخت شادی و کام دلم نشاند بخت
    به راه بادیه ی شوق می دهم جانی
    مگر زلال وصالم به لب چکاند بخت
    مریض درد غم عشق را عجب نبود
    که شربتی ز وصال توأش چشاند بخت
    جز آن مباد که با بخت همنشین باشم
    مباد آنکه به من دست برفشاند بخت
    ز سرزنش شده ام پای مال هجر مگر
    مرا ز دست فراق تو وا رهاند بخت
    به جان رسد دل بیچاره از جفای جهان
    اگر نه داد جهان از جهان ستاند بخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha