کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی دولت وصال دلم چون جهان خراب
    ای سرو جان ز ما تو ازین بیش سر متاب
    از ما نظر دریغ مدار این جهان پناه
    کس داشت نور دور ز درویش آفتاب
    تا زلف را به عارض مهتاب داده ای
    تا بی فتاده از سر زلفت به ماهتاب
    یاد لب چو لعل تو در آتشم نشاند
    از دیده در فراق تو خون می رود چو آب
    گفتم دوای درد دلم کن طبیب گفت
    صبرست چاره ی غم عشق تو را جواب
    در آرزوی روی تو خون می خورم چرا
    بستست عشق روی تو بر دیده راه خواب
    تا کی سپندوار بر آتش نهی مرا
    تا کی به چشم شوخ جهان را کنی خراب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha