کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دیده در آب روان و لب کشتست مرا
    با رخ دوست جهان باغ بهشتست مرا
    ترک جوی و لب دلجوی نمی یارم گفت
    چه توان کرد چو این طبع و سرشتست مرا
    سرگذشتم ز غمت دوش ندانی که چه بود
    آب چشم از سرم ای دوست گذشتست مرا
    مژه برهم نتوانم زدن اندر شب هجر
    که وصال تو در این دیده نشستست مرا
    روی بنمای به جان تو که اندر شب تار
    رخ زیبای تو مانند فرشتست مرا
    چون توانم حذر از مهر تو کردن جانا
    آیت عشق تو بر سر چو نبشتست مرا
    گفتمش خرده به خردان غمت بیش مگیر
    گفت تدبیر چه؟ چون خوی درشتست مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha