کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون کژ کنی به شیوه به سر بر کلاه را

    زلف و رخ تو طیره کند مشک و ماه را

    یزدان هزار عذر بخواهد ز روی تو

    فردا که هیچ عذر نباشد گناه را

    نشگفت پای ما که بر آید به سنگ غم

    زیرت که احتیاط نکردیم راه را

    دارم گواه آنکه تو کشتی مرا، ولیک

    ترسم که: نرگست بفریبد گواه را

    روزی چنان بگریم ازین غم، که اشک من

    ز آن خاک آستان بدماند گیاه را

    گر بشنود جفا که تو در شهر می‌کنی

    خسرو بی‌اغیان نفرستد سپاه را

    شد سالها که بندهٔ تست اوحدی، دریغ

    کز حال بندگان خبری نیست شاه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha