کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن خوبان عزیز چندانست

    که رخ یوسفم به زندانست

    باش، تا او به تخت مصر آید

    که بخندد لبی که خندانست

    بگذارد ز دل زلیخا را

    گر چه مانند سنگ و سندانست

    گر چه باشد به شهر او راهت

    مرو آنجا، که شهر بندانست

    آن یکی را، که وصف می‌گویم

    گر ببینی هزار چندانست

    یاد آن زلف و یاد آن رخسار

    داروی جان دردمندانست

    طلب او ز ما کنید، که او

    بعد ازین همنشین رندانست

    مپسند آبروی خویش، که دوست

    دشمن خویشتن پسندانست

    از لب دیگری حدیث مگوی

    کاوحدی را لبش بد ندانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha