کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی

    دورم به فراق تو ز هر خوابی و خوردی

    این سرخی من و زردی رخ تست

    ورنه من مسکین کیم از سرخی و زردی؟

    بدخواه که بر دوری ما رشک چنین برد

    گر با تو بدیدی که نشستیم چه کردی؟

    گو: جمله جهان تیغ برآرید، که با کس

    ما را سر پرخاش نماندست و نبردی

    روی از سخن سرد حسودان نتوان تافت

    خالی نبود عاشقی از گرمی و سردی

    ما را جهان جز سخن دوست مگویید

    زنهار! که این باغ بدادیم بوردی

    کاری به از اندیشهٔ آن یار ندیدیم

    بشنو که: چنین کار برآید ز نوردی

    در هیچ قدح بهتر ازین می نتوان یافت

    دریاب که: هر قطره ازین باده و مردی

    ای اوحدی، اندیشه مکن ز آتش دوزخ

    گر می‌رسی از خاک در دوست به گردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha