کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پیمانی نمی‌پویی، به پیوندی نمی‌پایی

    دلم ز اندیشه خون کردی که بس مشکل معمایی!

    ز صد شهرت خبر دادند و چون رفتم نه در شهری

    به صد جایت نشان گفتند و جون جستم نه در جایی

    همی جویم ترا، لیکن چو می‌یابم نه در دستی

    همی بینم ترا، لیکن چو میجویم نه پیدایی

    چو در خیزم به کوی تو ز پیشم زود بگریزی

    چو بگریزم ز پیش تو مرا هم باز پیش آیی

    به فکرت هر شبی تا روز بنشینم که: ایی تو

    غلط کردم، چه میگویم؟ نه دوری از برم کایی

    نبودست از وصال تو مرا یک ذره نومیدی

    که گر خواهی جهانی را درین یک ذره بنمایی

    چنان بنشسته‌ای در دل که میگویم: تویی دل خود

    چنان پیوسته‌ای در ما که: پندارم که خود مایی

    نمیخواهم کسانی را که امروزند و فردا نه

    ترا خواهم که دی بودی و امروزی و فردایی

    از آن خویشی کند با تو دل بیخود که در پرده

    ترا رخهاست کان رخها بغیر خویش ننمایی

    نمی‌پوشی رخ از بینش، ولی رویت کسی بیند

    که همچون اوحدی او را ز دل دادند بینایی

    به بویی، ای ز دل آشفته، زین ساغر قناعت کن

    کزین جا چون گذر کردی خراباتست و رسوایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha