کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد بهار، خیمه بزن بر کنار جوی

    بر دوست کن کنار وز دشمن کنار جوی

    می‌چار فصل عیش فزاید، به می‌گرای

    گل پنج روز بیش نپاید، به باغ پوی

    بستان پر از بدایع صنعست، لیک هیچ

    رنگیش نیست بیرخ یار بدیع جوی

    چون سنگ و روست آنکه نشد گرم دل به عشق

    در عهد آن نگار مکن یاد سنگ و روی

    خواهی که بی‌تکلف چشمش نظر کنی

    از نقش صورت دگران لوح دل بشوی

    ای باد، بوی زلف چو چوگان او بیار

    تا سر به مژده در کف پایت نهم چو گوی

    هر دم به شیوهٔ دگرم صید میکنند

    گاهی به قند آن لب و گاهی به بند موی

    با قد آن صنم ز چمن، سرو گو: مبال

    با روی آن پری، ز زمین لاله گو: مروی

    ای اوحدی، تو خاک سر کوی دوست باش

    باشد که دوست را گذر افتد به خاک کوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha