کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی

    باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی

    هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم

    این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی

    ما را همه کاری به فراق تو فرو بست

    باشد که ز ناگه در وصلی بگشایی

    گفتی که: ز تقصیر تو بود این همه دوری

    تقصیر چه باشد؟ چو ندانم که: کجایی؟

    از بار غم خویش نبایست شکستن

    ما را که شب و روز تو بایستی وبایی

    ای رفته و بر سینهٔ ما داغ نهاده

    سوگند به جان تو که: اندر دل مایی

    هر چند پسند همه خلقی ز لطافت

    اینت نپسندیم که در عهد نیایی

    بنمای بنا معقتدانم رخ رنگین

    تا بیش نپرسند که: دیوانه چرایی؟

    ز آیینه عجب دارم آرام نمودن

    وقتی که تو آن روی به آیینه نمایی

    اندر دل یکتا شدهٔ اوحدی امروز

    سوزیست که آتش برساند به دوتایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha