کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی

    چو کار ساخته باشی به خانه باز شوی

    به گرد خاطرت اکنون خود آن نمیگردد

    که هیچ پیش رفیقان خود فراز شوی

    ز دوستان که تو در شهر خود رها کردی

    گمان نبود که زینگونه بی‌نیاز شوی

    تو در دیار خود از خسروان مملکتی

    رهامکن که: به کلی اسیر آز شوی

    درین حدیقه بسی رازهای پنهانیست

    به کوش تا مگر از محرمان راز شوی

    زنیست صورت دنیا، مهل که دست طمع

    به دامن تو رساند، که بی‌نماز شوی

    حضور خلق نباشد ز فتنه‌ای خالی

    درین میانه سزد گر به احتراز شوی

    چو زاد آن مقر اینجا به دست باید کرد

    تو هیچ راه نیابی چو بی‌جواز شوی

    چو اوحدی ز جهان دست حرص کن کوته

    که وقت شد که در آن منزل دراز شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha