اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۵۹: آمد بهار، خیمه بزن بر کنار جوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار، خیمه بزن بر کنار جوی بر دوست کن کنار وز دشمن کنار جوی می چار فصل عیش فزاید، به می گرای گل پنج روز بیش نپاید، به باغ پوی بستان پر از بدایع صنعست، لیک هیچ رنگیش نیست بیرخ یار بدیع جوی چون سنگ و روست آنکه نشد گرم دل به عشق در عهد آن نگار مکن یاد سنگ و روی خواهی که بی تکلف چشمش نظر کنی از نقش صورت دگران لوح دل بشوی ای باد، بوی زلف چو چوگان او بیار تا سر به مژده در کف پایت نهم چو گوی هر دم به شیوهٔ دگرم صید میکنند گاهی به قند آن لب و گاهی به بند موی با قد آن صنم ز چمن، سرو گو: مبال با روی آن پری، ز زمین لاله گو: مروی ای اوحدی، تو خاک سر کوی دوست باش باشد که دوست را گذر افتد به خاک کوی اوحدی مراغه ای