کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی

    اگر روی ترا دیدی چو من مجنون شدی لیلی

    ز هجرت چون فرو مانم جزین کاری نمیدانم

    که شب روز گردانم بواویلاه و واویلی

    اگر چشمم چنین گرید میان خاک کوی تو

    ز اشک او همی ترسم که در شهر اوفتد سیلی

    به امید تو میباشم من شورید پسر، لیکن

    کجا با آن چنان رتبت به درویشان کند میلی؟

    به قتلم وعدها دادی و کشتن بیمها، آری

    ز قتل چه من اندیشی؟ که چون کشته‌ای خیلی

    به لطفم پرسشی میکن، که از جور تو دارم من

    شبی تاریک چون مویی، نهاری تیره چون لیلی

    گرفتم ز اوحدی یکروز جرمی در وجود آمد

    ز احسان تو آن زیبد که بر جورش کشی ذیلی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha