به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چه سود خاطر ما را به جانبت نگرانی؟
که ما ز عشق تو زار و تو عاشق دگرانی
نشستهام که بجویی مرا، خیال نگه کن
مگر به روز بیاییم و گرنه کی تو بخوانی؟
ز دوری تو چنان گشتهام ضعیف و شکسته
که گر ز دور ببینی مرا، تو باز ندانی
تو آفتاب و من آن ذرهام ز پرتو مهرت
که از دریچه درآیم، گرم ز کوچه برانی
مرا به عشق تو دشمن چرا معاف ندارد؟
گناه چیست کسی را؟ محبتست و جوانی
ز راه دور دویدم برت، ستیزه رها کن
غریبم آید از آن رخ، که بر غریب دوانی
اگر به کوی تو آییم ساعتی به تماشا
سبک مدو به شکایت، که میبرم گرانی
بدین صفت که من آویختم به چنبر زلفت
اگر دو هفته بمانم ز چنبرم نرهانی
چو بر سفینهٔ دلنقش صورت تو نبشتم
بسان صورت پاک تو پر شدم ز معانی
به پیش دوست دریغا! که قدر خاک ندارد
حدیث من، که چو آبی همی رود ز روانی
شکسته شد تنت، ای اوحدی، ز بار غم او
نگفتمت: ز پی او مرو،که زود بمانی؟
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.