کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برون کردی مرا از دل چو دل با دیگری داری

    کجا یادآوری از من؟ که از من بهتری داری

    چه محتاجی به آرایش؟ که پیش نقش روی تو

    کس از حیرت نمی‌داند که بر تن زیوری داری

    من مسکین سری دارم، فدای مهرتست، ار چه

    تو صد چون من به هر جایی و هر جایی سری داری

    نشاید پر نظر کردن به رویت، کان سعادت را

    مبارک ناظری باید، که نیکو منظری داری

    نثار تست سیم اشک من، لیکن کجا باشد؟

    بر توسیم را قدری، که خود سیمین بری داری

    شکایت کردم از جور تو یاران را و گفتندم:

    برو بارش به جان می‌کش، که نازک دلبری داری

    چو فرهاد، اوحدی، دانم که روزی بر سر کویت

    ببازد جان شیرین را، که شیرین شکری داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha