کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز آمدی، که خونم بر خاک در بریزی

    توفان موج خیزم زین چشم تر بریزی

    هر ساعتی به شکلی، هر لحظه‌ای بینگی

    دوداز دلم برآری، خون از جگر بریزی

    گر تشنه‌ای به خونم، حاکم تویی،ولیکن

    در پای خویش ریزش،روزی اگر بریزی

    مانند آفتابی، کز بس شعاع خوبی

    چون دیده بر تو دوزم، نور از نظر بریزی

    در شهر اگر نماند شکر، چه غم؟ که روزی

    لعل تو گر بخندد، شهری شکر بریزی

    بالله که برنگیرم سر ز آستانهٔ تو

    گر خنجرم چو باران بر فرق سر بریزی

    صد نوبت اوحدی را خون ریختی و گر تو

    آنی که می‌شناسم، بار دگر بریزی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha