اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷۴: ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی دورم به فراق تو ز هر خوابی و خوردی این سرخی من و زردی رخ تست ورنه من مسکین کیم از سرخی و زردی؟ بدخواه که بر دوری ما رشک چنین برد گر با تو بدیدی که نشستیم چه کردی؟ گو: جمله جهان تیغ برآرید، که با کس ما را سر پرخاش نماندست و نبردی روی از سخن سرد حسودان نتوان تافت خالی نبود عاشقی از گرمی و سردی ما را جهان جز سخن دوست مگویید زنهار! که این باغ بدادیم بوردی کاری به از اندیشهٔ آن یار ندیدیم بشنو که: چنین کار برآید ز نوردی در هیچ قدح بهتر ازین می نتوان یافت دریاب که: هر قطره ازین باده و مردی ای اوحدی، اندیشه مکن ز آتش دوزخ گر می رسی از خاک در دوست به گردی اوحدی مراغه ای