کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی! زلف و رخت قدری و عیدی

    قمر حسن ترا کمتر معیدی

    همه خوبان عالم را بدیدم

    بر آن طوبی ندارد کس مزیدی

    مراد چرخ ازرق جامه آنست

    که باشد آستانت را مریدی

    برآن درگه بمیرم، بس عجب نیست

    به کوی شاهدی گور شهیدی

    به گنجی می‌خرم وصل ترا، گر

    ز کنجی بر نیاید من یزیدی

    شبی در گردنت گویی بدیدم

    دو دست خویش چون حبل الوریدی

    به مستوری ز مستان رخ مگردان

    که بعد از وعده نپسندم وعیدی

    هر آحادی چه داند سر عشقت؟

    که همچون اوحدی باید وحیدی

    اگر غافل نشد جان تو از عشق

    ز دل پرداز او بر خوان نشیدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha