کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا با جمع رندانی که در دیرند ضم کردی

    چو دیر از غیر خالی شد در خلوت بهم کردی

    نهادی مجلس بزمی بر آواز رباب و نی

    چو لعلت میر مجلس شد به می دادن ستم کردی

    به شوخی عقل فرزانه، چو ره برد اندر آن خانه

    به جای رطل و پیمانه، سرش زیر قدم کردی

    ز بهر فضل و پیشی من، چو کردم با تو خویشی من

    دو ساغر بیشتر دادی، مرا از خویش کم کردی

    مرا با طاق آن ابرو چو دیدی مهر پیوسته

    تنم را از بر او طاق و دل را جفت غم کردی

    تو بودی مطرب و ساقی، تو بودی شاهد باقی

    گهم درویش خود خواندی و گاهم محتشم کردی

    به خیلی کردی از رخ چون سال بوسه‌ای کردم

    شکایت چون توان کرد از چنان رویی کرم کردی

    به دستم جام‌جم دادی، پس از عمری که دم دادی

    چه مستی‌ها کنیم اکنون! که می در جام جم کردی

    چو دیدی اوحدی را تو به علم عاشقی دانا

    میان عالمی او را به عشق خود علم کردی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha