اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷۶: مرا با جمع رندانی که در دیرند ضم کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا با جمع رندانی که در دیرند ضم کردی چو دیر از غیر خالی شد در خلوت بهم کردی نهادی مجلس بزمی بر آواز رباب و نی چو لعلت میر مجلس شد به می دادن ستم کردی به شوخی عقل فرزانه، چو ره برد اندر آن خانه به جای رطل و پیمانه، سرش زیر قدم کردی ز بهر فضل و پیشی من، چو کردم با تو خویشی من دو ساغر بیشتر دادی، مرا از خویش کم کردی مرا با طاق آن ابرو چو دیدی مهر پیوسته تنم را از بر او طاق و دل را جفت غم کردی تو بودی مطرب و ساقی، تو بودی شاهد باقی گهم درویش خود خواندی و گاهم محتشم کردی به خیلی کردی از رخ چون سال بوسه ای کردم شکایت چون توان کرد از چنان رویی کرم کردی به دستم جام جم دادی، پس از عمری که دم دادی چه مستی ها کنیم اکنون! که می در جام جم کردی چو دیدی اوحدی را تو به علم عاشقی دانا میان عالمی او را به عشق خود علم کردی اوحدی مراغه ای