به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند
که جفای تو مرا دیده چو دریا نکند
این چنین بیدل و بیچاره که ماییم امروز
کس ندانم که جفا داند و بر ما نکند
بوسهای گر بربودم ز لبت طیره مشو
چون کسی تنگ شکر یابد و یغما نکند؟
نیست تشویشم از آن کس که کند خو و اتو
همه تشویشم از آنست که خووا نکند
در غمت زانکه شکایت کند اندیشه مدار
زان بیندیش که غم بیند و پیدا نکند
چشم ترک تو همان روز که من دیدم عقل
گفت بگریز، که مستست و محابا نکند
دوش گفتم که: بیوشم غم عشقت، دل گفت:
اوحدی،گریه نگهدار، که رسوا نکند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.