کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم

    خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم

    بر رخ من در می‌خانه ببندید امشب

    که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم

    من که سجاده به می دادم و تسبیح به نقل

    مطربم کی بهلد خرقه که من در پوشم؟

    چوب خشک از طرب باده جوان گردد و تر

    باده دارم، چه ضرورت که به حسرت خوشم؟

    اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست

    ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم

    ای که بی‌زهر ندادی قدح نوش بکس

    بنده فرمانم، اگر زهر دهی، یا نوشم

    در و دیوار ز جور تو به فریاد آمد

    حسن عهد تو بنگذاشت که من بخروشم

    موی بر موی تنم بر تو دعا می‌گوید

    تا نگویی که: ز اوراد و دعا خاموشم

    بلبان شکرین خودم از دور بپرس

    که نگنجد تن و اندام تو در آغوشم

    هر سخن کز لب لعل تو نیاید بیرون

    نرود، گر همه گوهر بود، اندر گوشم

    دوش منظور خودم گفتی و دادم دل و دین

    امشبم بندهٔ خود خوان، که از آن به کوشم

    اوحدی هر چه مرا گفت شنیدم زین پیش

    پس ازین گر به سخن سحر کند ننیوشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha