کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای نرگست به شوخی صدبار خورده خونم

    بر من ترحمی کن،بنگر: که بی‌تو چونم؟

    غافل شدی ز حالم، با آنکه دور بینی

    عاجز شدم ز دستت، با آنکه ذوفنونم

    تریاک زهر خوبان سیمست و من ندارم

    درمان درد عاشق صبرست و من زبونم

    هر کس گرفت با خویش از ظاهرم قیاسی

    بگذار تا ندانند احوال اندرونم

    گر خون خود بریزم صدبار در غم تو

    دانم که: بار دیگر رخصت دهی به خونم

    دل خواستی تو از من، تشریف ده زمانی

    گر جان دریغ بینی، از عاشقان دونم

    از بس فسون که کردم افسانه شد دل من

    خود در تو نیست گیرا افسانه و فسونم

    میم دهان خود را از من نهان چه کردی؟

    باری، نگاه می‌کن در قامت چو نونم

    گر اوحدی سکونی دارد، صبور باشد

    من چون کنم صبوری آخر؟ که بی‌سکونم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha